معارف اسلامی

تحقیق علم اخلاق اسلامى

دانلود تحقیق با موضوع علم اخلاق اسلامى،
در قالب word و در 26 صفحه، قابل ویرایش.

بخشی از متن تحقیق:

اگر به سهم و تاثير اخلاق در اسلام، كه يكى از اركان سه گانه اسلام يعنى
عقايد و احكام و اخلاق است، توجه و عنايت‏ شود، و اگر گفتار پيامبر اكرم صلى
الله عليه و آله و سلم به ياد آيد كه تمام و كامل ساختن مكارم اخلاق را
غايت‏ بعثت ‏خود اعلام فرموده است (بعثت لاتمم مكارم الاخلاق عليكم بمكارم
الاخلاق فان ربى بعثنى بها)، و اگر تعاليم اخلاقى اسلام كه بخش مفصل و قابل
توجهى از قرآن كريم و قسمت مشروح و مؤكدى از سخنان و تعليمات رسول خدا صلى
الله عليه و آله و سلم و امير مؤمنان على عليه السلام و ديگر امامان عليهم
السلام است مطالعه و بررسى شود، و اگر برترين وصف ستايش آميز قرآن مجيد از
اخلاق پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم (انك لعلى خلق عظيم) مورد ملاحظه
قرار گيرد، نيازى به شرح و بيان بيشتر درباره اهميت اخلاق در اسلام نيست.
(1)
لكن نكته شايان توجه و دقت اين است كه آيا ما مى‏توانيم علم اخلاق
اسلامى را به عنوان نظام معرفتى خاص و مستقلى مورد بحث و بررسى قرار دهيم
يا اخلاق اسلامى تنها با وابستگى به وحى و سنت دينى و از حيث اينكه متعلق
اوامر و نواهى الهى است قابل مطالعه و تعليم و تعلم است.
اين مطلب
انكار نكردنى است كه در فلسفه اسلامى مطالعات اخلاقى وجود دارد و مسائل
مربوط به انسان و اخلاق ناگزير همواره در آن مطرح بوده و متفكران اسلامى
درباره آن به بحث و گفتگو پرداخته‏اند و در هر فرهنگى اخلاق از مهمترين
اجزاء آن است. درست است كه تكيه گاه اخلاق در اسلام قرآن و حديث است، لكن
مقتضيات زندگى اجتماعى و برخورد با مذاهب گوناگون فلسفى و نظامهاى اخلاقى
بحث و نظر درباره امور اخلاق را ايجاب مى‏كند، و استناد به نص كافى نيست،
بلكه تطبيق آن با موارد خاصى كه پيش مى‏آيد لازم است و همين امر مستلزم به
كار بردن نظر عقلى است.وانگهى، در نظامهاى اخلاقى (مانند نظامهاى اخلاقى
افلاطون و كانت) اخلاق بر بنياد متافيزيك (ما بعد الطبيعه) نهاده شده و
اتكاء اخلاق به ما بعد الطبيعه يا دين نه تنها اصالت و استقلال آن را از
ميان نمى‏برد بلكه بالعكس استناد امور اخلاقى به تجربه و امور اجتماعى به
اصالت و قداست و تعالى آن لطمه وارد مى‏سازد، زيرا مبادى اخلاق اگر از
طبيعت‏بشرى كه تركيبى از ميلها و خواهشهاست‏سرچشمه گيرد صرف آميختگى آن با
احكام نظرى و عقلى نه ارزش متعالى به آن مى‏بخشد و نه تضمينى براى اجراى آن
است.
استناد اخلاق به اصول و مبادى (دين يا متافيزيك) صرفا به سبب
ضرورت و كليت اخلاق و يا حفظ پاكى و تعالى احكام و ارزشهاى اخلاقى نيست،
بلكه تحقق و دوام و استمرار اخلاق نيز با اعتقاد به خدا حاصل و كامل
مى‏شود، و ايمان و يقينى كه مايه اطمينان و آرامش نفس براى عمل است‏شرط
ضرورى است.اعتقاد به مبدا يعنى ايمان قلبى اراده را به حركت در مى‏آورد و
اراده رفتار را برمى‏انگيزد.
بنابر اين لزوم و ضرورت اصول اعتقادى براى
اخلاق تنها در تفكر اسلامى، از اين جهت كه تفكر دينى است، نيست، بلكه در
تفكر فلسفى نيز ارزشهاى اخلاقى از ما بعد الطبيعه يا اصول اعتقادى مدد
مى‏گيرد.براى اخلاق بدون زمينه اعتقادى اتكائى نيست و اخلاق با عقيده پيوند
و اتصال دارد.مؤمن در دل خود ترجمان رسالت آسمانى خالق خويش است، و آگاه
است كه از طريق فطرت خود با حقيقت زنده و مؤثرى در ارتباط است.و همواره از
آن منبع قوت و نور مى‏گيرد. از اين رو مى‏توان گفت كه اخلاق هيچ جايى
حاصلخيزتر و شكوفاتر از ضمير مؤمن نمى‏يابد و مفهوم الزام و تكليف، كه
تكيه‏گاه هر نظام اخلاقى است، و مسؤوليت، كه ناشى از الزام اخلاقى است،
پايگاهى استوارتر از ايمان قلبى ندارد. اخلاق هر گونه رفتارى نيست، بلكه
رفتارى است كه كمال مطلوب دارد و اين كمال مطلوب نمى‏تواند در حد سودجوئى
باشد.زيرا سروكار اخلاق با مساله ارزشهاست و ارزش مستقل از سود و گاهى
مغاير و حتى متضاد با آن است.
هر گاه براى انسان سودى وجود داشته باشد و
او براى امرى ديگر از سود بگذرد معلوم مى‏شود كه به آن امر ديگر ارزش
نهاده و آن امر، ناگزير متعالى و ما فوق سود مادى و دنيوى است.به اين ترتيب
از يك سو ميان اخلاق و اعتقاد دينى رابطه‏اى استوار برقرار است و از سوى
ديگر اخلاق معانى و مفاهيم خود را حفظ مى‏ كند …
دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق علم اخلاق اسلامى”